پشتِ هیچستان

ساخت وبلاگ

در کوچه پس کوچه های شهری دیگر قدم می‌زنم. هوا مثل همیشه، آسمان هم آبی کبود.
هرچه فکر کردم، دیدم اگر آدم ننویسد می پوسد، می میرد.
آمدم بنویسم
یادها هجوم آوردند
بغض راه گلو را بست


هوای سنگینی دارد دنیای تک تک ما آدمها. 
دلهایمان لبریز از ناگفته هاست
و بیچاره قلبهایمان که چه ها می کشند از دست احساسمان.


در کنجی از این دنیا، دوباره می نویسم. ساکت و خاموش.

 +یادِ همگیتان بخیر

پشتِ هیچستان...
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 15:25

گفتم اول از جاودانگی کانال مطمئن بشم، بعد بیام اطلاع رسانی!
قدمتون رو چشم.
Telegram me: @Koodak_i
پشتِ هیچستان...
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 15:25

دلمان که گرفت، گفتیم «این نیز بگذرد» و خودمان را زدیم به کوچه پس کوچه های بی عاری!

به خودمانمان که آمدیم٬ دیدیم «این نیز بگذرد» چیزی را که با خود برده، تنها روزهایی از روزهای جوانیمان بوده.

#واو_الف

پشتِ هیچستان...
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 12 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 14:39

Telegram me: @Sarv_ir

پ.ن : اینجا همچنان بسته خواهد ماند.
برای تصمیم بزرگی دورخیز کرده ام برایم عاقبت بخیری را از خدایتان بخواهید.

پشتِ هیچستان...
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 15 تاريخ : شنبه 3 تير 1396 ساعت: 10:13

رسانه متخصصان و اهل قلم بلاگ خیلی خوب است. خیلی امکانات هم دارد. مثل بلاگفا یک روز که از خواب بیدار می شوی تمام آرشیوت را یک شبه به باد فنا نداده است (لااقل تا به امروز). اینکه در کنج هر وبلاگ یک عبارت "این وبلاگ را دنبال کنید" وجود دارد هم خیلی خوب است. خیلی!  دیگر نیاز نیست آدرس وبلاگ مورد علاقه ا پشتِ هیچستان...ادامه مطلب
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 26 تاريخ : جمعه 18 فروردين 1396 ساعت: 8:36

درختان سبز می پوشندنسیم جاری می شود در کوهسارگلهای شقایق در گوشه گوشه ی جاده ها می رویندماهی ها به اسارت می روند در تنگی بلوریرودخانه و سنگهایش دلتنگ ماهی هاماهی ها دلتنگ رودخانه و سنگهایشسال نو می شودو من دلتنگ از این آیین به اسارت بردن ماهی های کوچک قرمز...+ سال نو شد، خیالِ تو تکرار شد.بشنوید پشتِ هیچستان...ادامه مطلب
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1396 ساعت: 15:28


رفتی که آبی باشی بر آتش

ندانستی آتشی شدی بر دل

#واو_الف

پشتِ هیچستان...
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 27 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 0:41

هر کسی رو که می بینم  می پرسن نمیخوای برگردی؟!

با اینکه همشون می دونن برگشتن به  عقب همیشه اشتباه بوده.

همه میگن برگرد، تنهایی سخته از پا در میای!

با اینکه میدونن تکیه به آدما از تکیه به یک دیوار کاهگلیِ فرسوده  خطرناک تر شده

پشتِ هیچستان...
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 19 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 0:41

نمی دانم باید اسمش را چه بگذارم. ترس؟ عادت؟ برای از دست ندادن ِ ادمهای اطرافمان هیچوقت خودِ واقعی مان را نشان نداده ایم. انگار می ترسیم اگر آنچه که هستیم را نشان دهیم اطرافیان تردمان می کنند و آنها را از دست می دهیم. عادت کرده ایم به نمایش دادن آنچه که نیستیم. بگذار اینطور بگویم؛ ما انسانها آنی نیستیم که هستیم. در واقع آنی هستیم که نیستیم. 1395/11/28 ساعت 20:57 پشتِ هیچستان...ادامه مطلب
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 0:41

باران باید بند بیاید تا بتوانم وسایلها را به خانه ی جدید انتقال دهم. کنار پنجره می نشینم و خیابان را نگاه می کنم، عابرهای پیاده  و چترهای رنگی شان را. دختر بچه هایی که مسیر مدرسه تا خانه را رهایی می دانند و آزادانه در خیابانهای شهر آواز سر می دهند و بی توجه به "حال"، لحظه را دریافته اند.  چه مستانه زیر باران لی لی می کنند و چه محکم دستهایشان را به دستهایِ کوچک هم  گره داده اند. و من به دنبالِ کودکیهای خود، تا آنجایی که چشم می توانست دختربچه ها را نگاه کردم و تا جایی که گوشهایم می شنید، به صداهایشان گوش سپردم. چه عجیب است دنیایمان. چه حسرتِ خنده آوری! آن زمان که کودک بودم تمامِ خوشیهایش را برای رسیدن به بزرگی چه آسان از دست دادم . حالا به انتظار کدامین روز نشسته ام؟! روزهایِ شیرین جوانی که به سانِ  کودکی  تلخ بگذرد؟! با خود چه کرده ام؟! چه می کنم؟! این تلخ ترین واقعیت زندگی من است که آگاهانه حراج زده ام به زندگی ِ خود.  من بی پروایی کردم. زمان می رفت و  به خیالِ خود زمان را در بر داشتم. 1395/11/25 ساعت 11:58 پشتِ هیچستان...ادامه مطلب
ما را در سایت پشتِ هیچستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2aavaay0 بازدید : 13 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 0:41